یادداشت

آیا گذشته خانوادگی همسران در درک متقابل و صمیمیت آینده آن‌ها تأثیر دارد؟

یکی از موضوعات مهم که بعد از ازدواج هم زوجین هم کارشناسان روی آن تأکید بسیار دارند، تفاهم همسران است. تفاهم به عبارت ساده یعنی درک متقابل از هم. در درک و فهمیدن همدیگر و طبیعتاً ایجاد صمیمیت زوجین، موارد زیادی دخیل هستند. از جمله:

نزدیک بودن دو نفر از نظر فرهنگی، همخوانی دو نفر از نظر شخصیتی، هم تراز بودن و نزدیک بودن وضعیت اقتصادی دو نفر، سن دو نفر، فاصله سنی آن‌ها، زیاد نبودن فاصله تحصیلاتی دو نفر، پختگی و بلوغ عقلی و اجتماعی هر دو، گذشته دو نفر به لحاظ خانواده‌ای که در آن بزرگ شده‌اند و…

در این مبحث یکی از شاخص‌های اصلی اختلافات زوجین مطرح است، یعنی گذشته آن‌ها از لحاظ خانوادگی و نوع تربیتی که داشته‌اند.

در جلسات مشاوره که موضوع آن اختلافات زن و شوهر بوده است، پرونده‌های زیادی وجود داشته که زوجین با هم اختلاف نظر داشته و همدیگر را درک نمی‌کردند و وقتی مشکل را ریشه‌ای بررسی کردیم به این نتیجه می‌رسیدیم که هر دو در یک خانواده جدا و با نوع خاص نگرش‌های آن خانواده بزرگ شده‌اند. در یک خانواده فرزند فقط احترام دیده است و محبت و توجه. در خانواده دیگر فرزند از محبت و احترام و یا توجه کافی محروم بوده است و مثلاً پرخاش و اضطراب و درگیری را به دفعات تجربه کرده است. در خانواده‌هایی که در دسته خانواده نرمال یا بهنجار هستند یا حتی خانواده متعالی، علاوه بر اینکه روابط والدین با هم توأم با صمیمیت و احترام بوده، پدر و مادر با فرزندان نیز با مهارت تمام رفتار کرده‌اند و فرزند برای آن‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بوده است و در نتیجه همیشه در این خانواده‌ها پدر و مادر با هم هماهنگ و هم نظر بوده‌اند و با هم مشورت دارند و در جهت پیشرفت شخصیتی فرزند از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنند و رفتار و گفتارشان با فرزند فقط احترام‌آمیز است و به شدت به تربیت صحیح فرزند خود اهمیت می‌دهند. محبت و توجه به میزان کافی در این خانواده‌ها وجود دارد و فرزند از نظر توجه و عاطفه هیچ گاه دچار خلأ و مشکل نمی‌شود. اصطلاحاً فرزند نرمال بزرگ می‌شود و شخصیت او نیز منطقی و آرام خواهد بود. فرزند در این خانواده اعتماد به نفس و عزت نفس کافی دارد و در آینده نیز با یک شخصیت بهنجار روبرو می‌شویم که در رفتار خود ثبات دارد و گزینه بسیار مناسبی برای ازدواج می‌باشد.

آیا گذشته خانوادگی همسران در درک متقابل و صمیمیت آینده آن‌ها تأثیر دارد؟
آیا گذشته خانوادگی همسران در درک متقابل و صمیمیت آینده آن‌ها تأثیر دارد؟

حالا برعکس این خانواده را در نظر بگیرید. مثلاً خانواده متلاشی یا از هم گسیخته. این خانواده‌ها مشکلات زیادی دارند. گاهی والدین از هم جدا می‌شوند و در نتیجه فرزندان با مشکلات عدیده‌ای روبرو و بزرگ می‌شوند. یا مواردی بوده که یکی از همسران بدون اینکه جدایی انجام شده باشد، خانه را ترک کرده است. اگر هم جدایی صورت نگیرد، اضطراب در این گونه خانواده‌ها بسیار زیاد است. حواشی زیادی مثل خیانت، اعتیاد، مشکلات با خانواده همدیگر و…. در این خانواده‌ها وجود دارد.

در نتیجه فرزندان با والدینی مواجه هستند که پرخاشگر و بی‌توجه هستند و شنونده حرف‌های آن‌ها نیستند. در این خانواده‌ها فرزند به لحاظ شخصیتی با خلأ‌های زیادی روبرو می‌شود و رشد می‌کند. فرزندان این خانواده‌ها ناسازگار، ضد اجتماعی، دارای آستانه تحمل پایین، بی‌اعتماد به نفس و… هستند. خیلی از مواقع فرزند این خانواده برای فرار از خانواده و با انگیزه غلط به ازدواج زودرس تن می‌دهد و یا وارد یک سری نابهنجاری‌ها می‌شود. فرزند در این خانواده پرخاش و بی‌احترامی را آموخته است و شانس اینکه رفتارش به مانند والدین باشد بسیار زیاد است. چه با همسر و چه با فرزندانش در آینده.

در یک جمع‌بندی به این نتیجه می‌رسیم که در بررسی گذشته همدیگر، مورد بسیار مهمی که تأکید می‌شود به آن اهمیت بدهیم، این است که بدانیم شخصی که قصد ازدواج با او را داریم در چه خانواده‌ای بزرگ شده است و آیا نوع تربیت و گذشته او با تربیت خانوادگی ما همخوانی دارد؟ یا اینکه اختلاف در این خصوص بین دو نفر زیاد است. هر چه گذشته خانوادگی دو نفر با هم تفاوت زیادی داشته باشد شانس اینکه در آینده با هم مشکلات زیادی پیدا کنند و اصطلاحاً با هم تفاهم نداشته باشند بیشتر است. مشاوره قبل از ازدواج بسیار اهمیت دارد. گاهی دو نفر نمی‌دانند اصلاً چه مواردی را باید پرس و جو کنند. بنده مراجعان زیادی داشته‌ام که مدت زیادی به قصد آشنایی و ازدواج با طرف مقابل ارتباط داشته‌اند اما هنوز نتوانسته بودند شناخت از هم پیدا کنند و به جمع‌بندی برسند و اصطلاحاً جلسات و دیدار‌ها هدفمند نبوده است و اصلاً آگاهی لازم برای طرز شناخت از هم را هم نداشته‌اند.

روانشناس و مشاور اطلاعات کاملی در اختیار هر دو نفر می‌گذارد که به واسطه آن حداقل هر دو یاد می‌گیرند در جلسات آشنایی، چه موضوعاتی را جویا شوند و روی چه مسائلی تمرکز کنند.

در ابتدای مقاله عرض کردم که درباره تفاهم مسائل زیادی دخیل هستند. سؤالی که بسیاری از مراجعان و دانشجویان از بنده دارند این است که آیا لازم است تمام مسائل گذشته همسر را بدانیم یا خیر. در پاسخ باید گفت اگر قرار است این کاوش‌ها برایمان مهم باشد پس بهتر است در همان اوایل آشنایی این پرسش‌ها را از شخص مورد نظر که قرار است با ایشان ازدواج کنیم داشته باشیم و موضوعات مهم اگر سؤال شود اشکال ندارد به شرط اینکه با نظر روانشناس و مشورت گرفتن از او انجام شود و طرز بیان هم خیلی اهمیت دارد. در هر صورت نیاز نیست تمام جزئیات زندگی فرد را بدانیم. اما بعد از نامزدی یا ازدواج دیگر صلاح نیست این جستجو را ادامه دهیم. چون در خیلی از زوجین باعث رنجش یا بی‌اعتمادی خواهد شد. این مقوله با موضوعی که در ابتدای مقاله آن را تشریح کردیم متفاوت است. زیرا گذشته خانوادگی مسأله مهمی است و باید بدانیم سبک بزرگ شدن فرد در خانواده و نیز شخصیت و حساسیت‌های او چه هستند. اگر متوجه شدیم مثلاً ما یک گذشته عالی و شیک در خانواده داشته‌ایم و طرف مقابل برعکس ما، یا اصلاً برعکس، ما یک گذشته پر استرس در خانواده تجربه کرده‌ایم ولی شخص مورد نظر در یک خانواده کاملاً نرمال بزرگ شده است، این به این معنی نیست که قید این ازدواج را بزنیم. اگر در همه موضوعات تفاهم وجود داشته باشد و فقط این تفاوت خانوادگی مشکل باشد با جلسات مشاوره می‌توان این مورد را بررسی و با کمک گرفتن از روانشناس در جهت درک همدیگر قدم مثبت برداشت. مراجعان زیادی در ابتدای آشنایی با علم به این موضوع و این تفاوت مراجعه کرده‌اند و اتفاقاً به نتایج خیلی خوبی هم رسیدیم. در مواردی هم که مشکل بزرگ قلمداد شده حداقل هر دو نفر با بینش به شناخت و آشنایی هم زمان گذاشته‌اند و چنانچه ازدواج صورت گیرد حداقل مهارت‌های لازم در جهت حل استرس‌ها و چالش‌های زندگی مشترک را آموخته‌اند تا با کمک هم موانع را راحت‌تر پشت سر بگذارند.

گاهی مراجعانی آمده‌اند که بسیار آشفته بودند و از اینکه موردی جدید از زندگی و گذشته همسرشان متوجه شده‌اند پریشان و مستأصل بوده‌اند. برای فراموش کردن گذشته همسر و موضوعاتی که بعد‌ها فهمیده‌ایم چند راهکار خدمت شما عرض می‌کنم. چنانچه این راهکار‌ها ذهن شما را آرام نکرد و همچنان آشفته بودین سعی کنید حتماً از روانشناس کمک بگیرید:

احساساتتان را بیان کنید: شما از چیزی آگاه شده‌اید که آزارتان داده است. انتظار نداریم خشم و ناراحتی خود را سرکوب کنید. با تخلیه خشم و ناراحتی می‌توانید زودتر وارد مرحله بخشش و فراموشی شوید. با همسرتان در مورد احساستان حرف بزنید. به او بگویید که آگاهی از این موضوع برای شما شوک‌آور بوده است و به زمان نیاز دارید. این اندوه باید به شکل سالم تخلیه شود.

به او اعتماد کنید و فراموش کنید: این بهترین لطفی است که می‌توانید در حق خودتان و او انجام دهید. هر چند سخت است، اما باعث آرامش شما در زندگی می‌شود. همسرتان را به خاطر رازی که از شما مخفی کرده است، ببخشید. او را درک کنید. شاید شما نیز راز‌هایی دارید که دوست ندارید همسرتان از آن‌ها باخبر شود. بخشش تصمیم آگاهانه‌ای است که می‌تواند رابطه شما را دوباره ترمیم کند.

پرس و جو نکنید: هر مقدار که از گذشته همسر خود مطلع شده‌اید کافی است. برای یافتن تمام جزئیات همسرتان و اطرافیان را تحت فشار قرار ندهید. شاید با این فشار‌ها بالاخره به جایی برسید و کسی چیز بیشتری را برایتان تعریف کند. اما به هر حال، دانستن آن چه کمکی به شما می‌کند؟ شما برای آرامش داشتن زندگی می‌کنید. کنکاش و جستجو در گذشته تنها باعث بحث و افزایش بی‌اعتمادی بین شما می‌شود.

مثبت اندیش باشید: به جای خیال پردازی در مورد عمق و شدت موضوع کشف شده، به ویژگی‌های مثبت رابطه خودتان و آینده فکر کنید. به روز‌هایی فکر کنید که خاطرات خوبی از همسرتان دارید. روز‌هایی را تصور کنید که قرار است خاطرات خوبی را در کنار همسرتان رقم بزنید.

تکنیک حواس پرتی: هر بار که به فکر گذشته افتادید، فکرتان را به موضوع دیگری منحرف کنید. لیست کار‌های روزانه، امور عقب افتاده، برنامه‌های تفریحی و هدف‌های آینده گزینه خوبی برای ر‌هایی از خیال پردازی‌های منفی هستند. ذهن آگاهی و مدیتیشن نیز روش‌های خوبی برای ر‌هایی از افکار منفی هستند. به تأخیر انداختن فکر‌های مزاحم هم تکنیک خوب دیگری است.

سعی کنید رابطه فعلی را بهبود ببخشید: آنچه در گذشته همسر شما رخ داده است اهمیت کمتری نسبت به زندگی فعلی او دارد. به جای تهمت زدن، کنکاش و خودخوری به دنبال راهی برای تقویت پیوند بین خودتان باشید. هر روز و هر هفته برنامه‌هایی برای لذت بردن در کنار هم، رشد، ارتباط و پیشرفت فردی داشته باشید. با همسرتان کار‌های مشترک انجام دهید. تفریح کنید. خاطره بسازید و به یکدیگر عشق بورزید. رابطه شما باید آنقدر خوب باشد که هیچ چیز، از جمله گذشته، نتواند خدشه‌ای به آن وارد کند. گذشته تمام شده و رفته است. در لحظه زندگی کنید و از آن لذت ببرید. همانطور که عرض کردم اگر با وجود این تکنیک ها همچنان ذهن شما درگیر بود و رابطه با همسر شکراب شده است، بایستی از روانشناس کمک بگیرید.

*روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه

4.8/5 - (34 رای)

لینک کوتاه این مطلب: https://ommatpress.ir/?p=17067

(برای کپی کردن، روی لینک کلیک کنید)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی الفاظ رکیک، ناسزا و تهمت باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

از گذاشتن لینک گروه یا کانال جدا خودداری نمایید.

دکمه بازگشت به بالا