یادداشت

نگاه اندیشمندان به موضوع فرهنگ

فرهنگ شامل رسوم ، سنن، آداب، آئین ها ، باورها ، ارزش ها ، عرف، دین، فلسفه ، هنر، علم، دانش، ادبیات، و به ویژه زبان هر جامعه است.  فرهنگ هر آنچه را که فرد از جامعه خویش فرا می گیرد را شامل می شود. فرهنگ، الگوهای رفتاری پذیرفته شده توسط اکثریت جامعه است که از طریق آموزش از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

فرهنگ پذیری تطابق عمیف فرد با هنجارها و موازین فرهنگی جامعه دیکر را می گویند.

شوک فرهنگی زمانی بروز می کند که فرد ناگهان خود را در قلمرو فرهنگ جدیدی می یابد و با آن احساس بیگانگی کامل می کند .بنابراین در مورد حفظ یا تغییر سبک زندگی خویش دچار تعازض میشود .

باز تولید فرهنگی انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیکر است و عامل اصلی بقا و حفظ هویت هر جامعه ای به شمار می رود .بدون بازتولید فرهنگی بسیاری از الگوهای رفتاری فراموش می شوند.

تاخر یا واپسماندگی فرهنگی زمانی رخ می دهد که یک محصول فرهنگی وارد جامعه می شود ولی فرهنگ متناسب با آن وارد نمی شود و یا با تاخیر وارد می شود چرا که با توجه به پیشرفت سریع فناوری ، انتقال محصولات مادی فرهنگ همواره سریع تر و آسان تر از فرهنگ مرتبط با آن محصولات انجام می گیرد.

سرمایه فرهنگی مجموعه ای از روابط، معلومات، اطلاعات و امتیازات است که فرد برای حفظ یا کسب یک موقعیت اجتماعی ، از آن بهره می برد.

فرهنگ واژه ای فارسی و مرکب از دو چیز فر و هنگ است.

فر پیشوند و به معنی جلو بالا بر و پیش آمده ،هنگ ریشه ای اوستایی تنگا و به معنی کشیدن و سنگینی و وزن می باشد،

داریوش آشوری: تمدن بیشترمعنای جنبه های مادی ساخته های انسانی همچون معماری ، شهرسازی و فناوری را به خود گرفته است و فرهنگ بیشتر ، معنای جنبه های معنوی زندگی انسان ها همانند آیین ها ، آداب و رسوم ، زبان ، دین ، دانش

محمود روح الامینی : خرده فرهنگ ، تفاوت ها و ویژگی های داخلی هر فرهنگ ویا شاخ و برگ های تنه اصلی فرهنگ یک جامعه است .

محمد علی اسلامی ندوشه :فرهنگ ،ادب، فرزانگی، دانش، حکمت، بزرگ منشی ، انسان دوستی، تذهیب نفس ودانایی است.

ژان ژاک روسو( سویسی قرن ۱۸)

فرهنگ؛ مولد عقل است وعقل مقدمه پیدایش فرهنگ است . فرهنگ ریشه در قابلیت های انسان و حس تکامل جویی او دارد.

فرایند تکامل انسان از دیدگاه ژان ژاک روسو

۱. گذار از حیوانیت به انسانیت

۲. گذار از عاطفه به عقل

۳. گذار از طبیعت به فرهنگ

گئو رگ ویلهلم فریدریش هگل ( آلمانی، قرن ۱۸ ، ۱۹)

فرهنگ نشانه رشد، کمال و ارتقای جامعه انسانی به سطحی متعالی و دستیابی به آزادی و هویت یابی انسان است.

شکل گیری فرهنگ راستین منوط به بازیافت سرشت اخلاقی یونانیان کلاسیک و طرد میراث رومی ها است.

ماتیو آرنولد انگلیسی قرن ۱۹ پیامبر فرهنگ

فرهنگ رشد همه جوانب طبیعت انسان است فرهنگ همان تمدن است ( کتاب فرهنگ و آنارشی)

ادوارد بارنت تایلور انگلیسی قرن ۱۹ .۲۰

فرهنگ مجموعه پیچیده ای از دانشها، باورها ، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات، و هرچیزدیگری است که فرد به عنوان یک عضو از جامعه خویش فرا می گیرد.

توماس استرنزالیوت (آمریکایی، انگلیسی قرن ۱۹، ۲۰)

هیچ فرهنگی نتوانسته به صورت مستقل ازیک مذهب پدیدار شود فرهنگ کل راه ورسم زندگی است.

زیگموند فروید (اتریشی،قرن ۱۹، ۲۰)

فرهنگ خالق حفاظی در برابر طبیعت غریزه بوده و خاستگاه مستمر مقابله با غریزه است و این خود منجر به ناخشنودی انسان ها در ساختار دفاعی آن ها میشود که چنین ساختاری را براساس سو بژکتیوته همواره مستقیم خود ایجاد میکنند . سوبژکتیویته یا همان ذهنیت گرایی ، در نقطه مقابل ابژکتیویته یا همان عینیت گرایی قراردارد.

ملویل هر سکویتس (آمریکایی قرن ۱۹ . ۲۰)

فرهنگ

۱. عام ولی خاص است

۲.متغیر ولی ثابت است.

۳. پذیرش فرهنگ اجباری ولی اختیاری است.

ژان پل سارتر ( فرانسوی قرن۲۰)

فرهنگ بازتاب من است ، انسان در فرهنگ باز می تابد وخود را در آن میشناسد تنها، آیینه عقیق فرهنگ است که چهره انسان را به او می نمایاند.

لینک کوتاه این مطلب: https://ommatpress.ir/?p=12175

(برای کپی کردن، روی لینک کلیک کنید)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی الفاظ رکیک، ناسزا و تهمت باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

از گذاشتن لینک گروه یا کانال جدا خودداری نمایید.

دکمه بازگشت به بالا