یادداشت

علت اختلال شخصیت ضد اجتماعی و درمان آن

فردی که دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی است، به احساسات و حقوق دیگران هیچ اهمیتی نمی‌دهد. این فرد نسبت به مردم احساس کینه یا بی‌تفاوتی سنگدلانه دارد و در رفتار با آن‌ها معمولاً خشن می‌باشد. در رفتار این گونه افراد احساس گناه یا عذاب وجدان یا پشیمانی وجود ندارد. این افراد می‌توانند در هر سنی باشند. اغلب از قانون سرپیچی می‌کنند و خیلی از این اشخاص در آینده ممکن است مجرم شوند یا خطا‌های بزرگتری انجام دهند. مسئولیت‌پذیری در این اشخاص وجود ندارد. به طور کلی ویژگی‌های این افراد عبارت است از:

دروغگویی، فریب دیگران، بازیچه قرار دادن مردم، تکبر، رفتار مجرمانه، نادیده گرفتن مکرر حقوق مردم، پرخاشگری و خشونت، فقدان همدردی و نداشتن احساس، خطرپذیری، مسئولیت‌پذیری ضعیف، دزدی، تخریب اموال و …

این افراد معمولاً یا به مراکز درمانی مراجعه نمی‌کنند (چون بینش ندارند)، یا به اصرار و اجبار خانواده خود و با اکراه مراجعه می‌کنند. برای درمان بایستی زیر نظر روانشناس باشند و جلسات روان درمانی را بطور کامل طی کنند.

علت اختلال شخصیت ضد اجتماعی چیست؟

مهم‌ترین علل ایجاد این اختلال: ژنتیک، گذشته فرد، مشکلات مغزی، خانواده و… می باشد. ضمنا پیش آگهی‌های زیر در این افراد از گذشته تا حال وجود داشته است:

زندگی خانوادگی بی‌ثبات و یا از هم گسیخته در دوران کودکی، قرار گرفتن در معرض کودک‌آزاری یا بی‌توجهی در دوران طفولیت، سابقه خانوادگی این اختلال.

بطور کلی علل این اختلال عبارتند از:

بیولوژی: افراد مبتلا ممکن است سطوح غیرعادی سروتونین داشته باشند. سروتونین یک ماده شیمیایی در مغز است که خلق و خو و احساس شادی ما را تنظیم می‌کند.

محیط: تروما یا سوء استفاده در اوایل دوران کودکی خطر ابتلا به این اختلال را در مراحل بعدی زندگی افزایش می‌دهد.

ژنتیک: ممکن است برخی از عوامل ژنتیکی وجود داشته باشد که می‌تواند برخی افراد را مستعد ابتلا به این اختلال کند. با این حال، هیچ عامل ژنتیکی وجود ندارد که مسئول این بیماری باشد.

سبک زندگی: حدود نیمی از افراد مبتلا به ASPD به سوء مصرف مواد مخدر یا الکل نیز دچار هستند.

جنسیت: مردان بیشتر از زنان در معرض ابتلا به این اختلال هستند.

درمان

درمان‌های این اختلال شامل روان درمانی، دارودرمانی، درمان حمایتی، درمان شناختی رفتاری و نیز آموزش مهارت‌ها می‌باشد.

روان درمانی‌های مؤثر برای اختلال شخصیت ضد اجتماعی محدود هستند. احتمالاً، دیدگاه‌ها و روش‌های روانکاوی برای این جمعیت مناسب نیستند. روش‌های تقویت رفتار‌های مناسب و تلاش برای ایجاد ارتباط بین اعمال اشخاص و احساساتشان ممکن است مفیدتر باشد. هیجانات معمولاً یک جنبه‌ کلیدی از درمان این اختلال هستند. این بیماران اغلب روابط عاطفی با ارزش و قابل توجهی در زندگی‌شان ندارند. بنابراین رابطه‌ درمانی می‌تواند یکی از اولین ارتباطات ارزشمند آنان باشد. این اتفاق می‌تواند در ابتدا برای مراجع ترسناک و غیر قابل تحمل باشد. یک رابطه درمانی صمیمی فقط زمانی می‌تواند اتفاق بیافتد که یک ارتباط خوب و محکم با مراجع ایجاد شود و او بتواند کاملاً به درمانگر خود اعتماد کند. وقتی اعتماد اتفاق می‌افتد خیلی از مسائل محرمانه بیان می‌شوند.

محتوای درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی باید بر احساسات و هیجانات بیمار تمرکز کند. بیمار به عنوان یک شخص می‌آموزد که حالت‌های احساسی مختلف را تجربه کند، یکی از اولین احساسات افسردگی است. به احتمال زیاد مراجع با احساسات مرتبط با افسردگی آشنا نیست، بنابراین بهتر است که درمانگر در طول این مدت با فرد همدلی داشته و او را حمایت کند. تقویت هر یک از احساسات، به جز خشم و سرخوردگی، معمولاً مفید است. تجربه کردن احساسات معمولاً یکی از نشانه‌های پیشرفت در درمان است. ماندن روی «مسائل بی‌خطر» و بحث بیشتر در مورد نگرانی‌های زندگی واقعی، یکی از روش‌های درمان این اختلال است، اما به احتمال زیاد برای تغییر رفتاری بلندمدت به عنوان یک روش تأکید بر کشف و برچسب زدن حالت‌های هیجانی مناسب، مؤثر نیست. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی اغلب تجربه داشتن مشکلاتی با افرادی که قدرت در دست آنهاست دارند. درمانگر باید در این زمینه یک موضع بی‌طرفانه داشته باشد، چرا که این یک اعتقاد محکم و استوار در مراجع است. درمانگر باید از استدلال و جانبداری از کسی در مسائل مرتبط با قدرت و کسانی که اقتدار دارند اجتناب کند. قواعد اخلاقی و معنوی آن‌ها نیز ممکن است به دلخواه از بین رفته باشد. این می‌تواند یک موضوع مناسب برای بحث و گفتگو در درمان باشد که به احتمال زیاد می‌تواند یکی از پیشرفت‌های اندک باشد. معمولاً یکی از روش‌های مؤثرتر برای شخصی با اختلال شخصیت ضد اجتماعی یادگیری تغییر رفتار‌های بی‌اثر و بیهوده‌اش است که برای رسیدن به این هدف باید با عواقب رفتار‌هایش رو به رو شود. این کار گاهی اوقات به معنی برخورد با زندان و دادگاه است، اما همچنین می‌تواند یک عامل محرک در درمان مراجع باشد.

روش‌های روان درمانی دیگر، از قبیل گروه درمانی و خانواده درمانی نیز می‌توانند مفید باشند. اغلب افراد مبتلا به این اختلال خود را در محیط ‌های گروهی پیدا می‌کنند، چرا که هیچ درمان انتخاب شده‌ای داده نمی‌شود. این کار معمولاً به درمان آن‌ها کمک نمی‌کند، چرا که در اکثر گروه‌ها، افراد از لحاظ عاطفی بسته هستند و دلایل کمی برای اشتراک‌گذاری با دیگران دارند. همچنین این گروه‌ها اغلب از افراد مبتلا به طیف گسترده‌ای از اختلالات روانی تشکیل شده‌اند و به این دلیل نیز کمک ‌کننده نیستند. گروه‌هایی که منحصراً به این اختلال اختصاص دارند، هرچند که نادر هستند، اما بهترین گزینه‌اند. در چنین گروه‌هایی، دلیل بزرگتری برای شرکت کردن و اشتراک ‌گذاری با دیگران به بیماران داده می‌شود. رهبران گروه باید مراقب باشند تا رفتار‌های خطرناک در گروه انجام نگیرد. خانواده درمانی می‌تواند در افزایش اطلاعات و درک بین اعضای خانواده مفید باشد. خانواده‌ها اغلب در مورد علت رفتار‌های ضد اجتماعی دچار سوتفاهم و اشتباه هستند و اعتقاد دارند که این یک اختلال ذهنی است.

در روان درمانی متخصص روانشناسی با تکنیک‌هایی که در قالب گفتگو بکار می‌رود ریشه مشکلات و دلایل این رفتار‌ها را در فرد بررسی کرده و سعی در تغییرات بنیادی در افکار آن شخص دارد. رفتار‌های ما نشأت گرفته از افکار ما هستند. وقتی رفتار‌های ضد اجتماعی انجام می‌دهیم، احتمالاً در فکر و ذهن ما هم افکاری وجود دارد که نرمال و بهنجار شمرده نمی‌شوند. این افکار می‌تواند مربوط به گذشته یا حال باشد. وقتی روانشناس بالینی ذهن فرد را ارزیابی می‌کند و با متد‌های درمانی سعی بر درمان روان فرد دارد، به مرور شاهد تغییرات در فرد خواهیم بود. تغییرات ممکن است جلسات زیادی زمان ببرد. تا رسیدن به ثبات باید درمان ادامه پیدا کند.

برای درمان دارویی هم داروی خاصی که برای درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی وجود داشته باشد، نداریم. اما دارو‌های ضد اضطراب، آرامبخش‌ها و نیز دارو‌های درمان پرخاش تجویز می‌گردد.

گاهی روانشناس صلاح می‌بیند برای درمان فرد مورد نظر خانواده درمانی نیز انجام دهد. همانطور که عرض شد این افراد مشکلاتی از گذشته و در خانواده داشته‌اند. چنانچه رفتار عزیزان این فرد با وی تغییر کند و بهتر شود، اصطلاحاً یک محرک بزرگ برای این شخص، یعنی خانواده، خنثی و کنترل می‌شود. طبیعتا با کنترل محرک‌ها می‌توانیم از بخشی از پرخاش و رفتار‌های ضد اجتماعی فرد جلوگیری کنیم.

آنچه در درمان این افراد مهم است این است که باید سعی کنیم الگو‌های این اشخاص را شناسایی کنیم. افرادی که با او معاشرت دارند بایستی کنترل شوند و بخصوص نباید اجازه بدهیم کسانی که سوء مصرف مواد دارند با او در تعامل و ارتباط باشند.

هدف از درمان این است که کمک کنیم فرد خشم خود را کنترل کند و علت پریشانی و اضطراب او را بیابیم و افسردگی یا بهم ریختگی او را برطرف کنیم. در واقع هدف این است که اعمال و رفتار‌های ضد اجتماعی او کمتر شود و روز به روز فرد رفتارش بهنجارتر گردد. مدیریت علائم ممکن است دشوار باشد اما قابل کنترل و درمان است. پیشنهاد می‌کنم اگر در اطراف خود با چنین شخصی مواجه شدید حتماً او را تشویق به مراجعه نزد روانشناس کنید و به او اطمینان دهید رفتار‌های او بهتر خواهد شد. بهتر است فرد از روانشناس بالینی کمک بگیرد. روانشناس بالینی دوره‌های درمانی غیردارویی دیده است و در درمان اختلالات متخصص است.

سید محمد ستارزاده

روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه

امتیاز به این مطلب post

لینک کوتاه این مطلب: https://ommatpress.ir/?p=17074

(برای کپی کردن، روی لینک کلیک کنید)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی الفاظ رکیک، ناسزا و تهمت باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

از گذاشتن لینک گروه یا کانال جدا خودداری نمایید.

دکمه بازگشت به بالا