یادداشت

مبانی مسئولیت حکومت در مساله فقر

فقر متضاد غنی است و به معانی نداری، تهی دستی، نیازمندی و … آمده است. همچنین عبارت از نداشتن مایحتاج است و تفاوت آن با فقد این است که فقد نداشتن چیزی است که بدان نیازی نیست وآن را فقر نتوان گفت . (از تعریفات جرجانی )بی چیزی و …(لغت نامه دهخدا)

تعریف فقیر از نظر فقه اسلامی چنین است: فقیر یا مسکین از نگاه فقهی کسی است که توان تامین مخارج سال خود و خانواه‌اش را ندارد. این واژه در ادبیات قرآن و روایات و منابع اخلاقی و عرفانی تعریف‎های متفاوتی دارد. مسکین کسی است که از فقیر هم زندگیش سخت تر می گذرد.

فقر از منظر قرآن و سنت

خداوند درآیه 16سوره فجر، یکی از آثار فقر و تهیدستی را تغییر فضای تفکری بشر از مسیر درست معرفی می‌کند؛ زیرا فقر و تهیدستی، زمینه ساز بدگمانی به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه نسبت به اوست. از این رو در هر جامعه‌ای اگر فقر وارد شود از همان راه کفر نیز داخل شده و ایمان را فراری می‌دهد؛ زیرا درجامعه‌ای که فقیران در آن زندگی می‌کنند و ناتوان از برآوردن ابتدایی ترین نیازهای مادی خویش هستند، نمی‌توان امید داشت کسی در اندیشه نظام احسن و عدالت محور خداوند باشد؛ چرا که آنچه را می‌بیند به عنوان نشانه ای از بی عدالتی می‌داند و برای هستی، خداوندی حکیم و پروردگاری عادل و قادر قائل نمی‌شود. براین اساس گفته شده است: کاد الفقر ان یکون کفرا؛ نزدیک است که فقر به کفر منجر شود (بحار الانوار، ج 72، ص 29)
در روایت دیگری از پیامبر(ص) آمده است که کفر و فقر مادی، یکسان هستند و می‌بایست از هر دو گریخت: «اللهم انی اعوذ بک من الکفر و الفقر، فقال رجل: ایعدلان؟ قال: نعم»؛ خدایا من از تو به فقر و کفر پناه می‌برم. مردی گفت: آیا فقر و کفر یکسان هستند؟ فرمود: آری. (میزان الحکمه، ج 3، ص 2438).
همچنین رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: لَوْ لا رَحْمَةُ ربّی عَلى فُقَراءِ اُمَّتی کادَ الْفَقْرُ أن یَکُونَ کُفْراً; اگر رحمت خداوند بر فقراى امّت من نبود هر آینه فقر، آنها را به کفر مى کشاند.(میزان الحکمه،جلد7،صفحه498).
بر این اساس در روایات اسلامی، از فقر به عنوان بدتر از قتل یاد شده است؛ زیرا قتل هر چند که عظیم باشد، تنها به بخشی کوچک از جامعه آسیب می‌رساند ولی فقر همانند فتنه است که آسیب‌های جدی به بنیاد جامعه وارد ساخته و آن را از درون متلاشی می‌کند و امنیت اعتقادی و روانی جامعه را از میان برداشته و واگرایی و گسست اجتماعی را تشدید می‌کند. از پیامبر گرامی(ص) روایت است که فرموده اند: «الفقر اشد من القتل؛ فقر سخت تر و بدتر از کشتن است.» (بحارالانوار، ج 96، ص 74)
همچنین امیرمومنان علی(ع) درباره تاثیر بسیار بد فقر در زندگی بشر می‌فرماید: «الفقر الموت الاکبر؛ فقر، مرگ بزرگ است.» (نهج البلاغه، حکمت 163) به این معنا که مرگ هرچند سخت و بد باشد، هیچ مرگی چون فقر نیست که آدمی زنده مرده می‌باشد و مرگ بر او آسانتر از این زندگی است که در فقر و بینوایی در آن قرار گرفته است.

از نظر اسلام حتی اگر فقر موجب کفر نشود، دست کم موجب می‌شود که شخص از نظر دینی در آن حد رشد نکند و از نظر اعتقادی سست و ناقص باشد و در اعمالش نیز کم بگذارد؛ زیرا بسیاری از اعمال عبادی ارتباط تنگاتنگی با مال و ثروت دارد. کسی که می‌خواهد حج بگزارد یا انفاق و صدقه دهد که از اعمال برتر عبادی است لازم است تا مالی  داشته باشد؛ در حالی که فقیر، مالی ندارد تا این اعمال نیک و صالح عبادی را انجام دهد. از این رو، دین فقیر ناقص است.
چنان که امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: (لابنِهِ محمّدِبنِ الحَنَفيهِ): يا بُنَيَّ، إنّي أخافُ علَيكَ الفَقرَ، فَاستَعِذْ بِاللّه مِنهُ؛ فإنَّ الفَقرَ مَنقَصَةٌ للدِّينِ ...؛ به فرزندش محمّد بن حنفيه-: فرزندم! من از فقر و نادارى براى تو بيمناكم. پس از آن به خدا پناه بر زيرا كه فقر باعث كاستى در دين است…( نهج البلاغة: الحكمت 319 -منتخب ميزان الحكمة: 448)
از نظر قرآن، فقر عامل بسیاری از بداخلاقی‌ها  و نابهنجاری‌ها است؛ زیرا فقر موجب می‌شود تا فقیر گرفتار بی‌عفتی و بی‌حیایی شود که بنیاد و ریشه بداخلاقی‌ها و نابهنجارهای اجتماعی است؛ چرا که از نظر اسلام حیا و عفت بنیاد اخلاق و هنجارها است و جایی که حیا و عفت نباشد نابهنجارها به جای اخلاق و هنجارها، می‌نشیند. خداوند در آیه 33 سوره نور هشدار می‌دهد که فقیر ممکن است به سبب فقر به بی‌عفتی دچار شود و خود و جامعه را آلوده کند. از همین رو از فقیر می‌خواهد در شرایط فقر که ناتوان از انجام ازدواج و زناشویی است خود را گرفتار بی‌عفتی نکند و عفت پیشه کند.
به هر حال، ریشه بسیاری از نابهنجاری‌های اجتماعی به فقر باز می‌گردد و سفارش به عفت و حیا از آن روست تا اجازه داده نشود فقر، زمام امور شخص و جامعه را به دست بگیرد و جامعه را به سوی نابهنجاری و بی‌عفتی سوق دهد.
و از طرفی فقیر خودش را در حالتی احساس می‌کند که نمی‌تواند حق مطلب را ادا کند و کسی حتی سخنان حکمیانه و بلندش را نمی‌شنود و نمی‌پذیرد؛ زیرا نوع رفتار مردم به فقیر به گونه‌ای است که برای فقیر و سخنانش کمترین ارزشی را قایل نیستند.

لذا فقر را اگر چه فی ذاته یکی از آسیب های اجتماعی نمی شماریم لکن ریشه بسیاری از آسیب های اجتماعی به مساله فقر و نیازهای مادی بر می‌گردد. مثلا در بررسی علل بالا رفتن سن ازدواج در جوانان و آسیب های مرتبط با این موضوع و یا مساله طلاق و از هم پاشیدگی نظام خانواده ها در بسیاری از موارد به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به مساله فقر می رسیم.حتی اعتیاد بسیاری از افراد به فقر برمی‌گردد.به طور کلی فقر، مادر بسیاری از مشکلات نظیر بیماری ها و کم‌سوادی ها و عقب ماندگی‌های اجتماعی و … است.

مسئولیت دولت و راهکارهای مبارزه با فقر

راهکارهاي کاهش فقر را مي توان به سه دسته کلی سياستهای مستقيم کاهش فقر، خدمات اجتماعي عمومي و عوامل نهادي تقسيم‌بندي كرد.
الف) سیاست های مستقیم کاهش فقر

سیاست های مستقیم کاهش فقر با طرح هایی نظیر ایجاد اشتغال عمومی و پرداخت یارانه نقدی و غیر نقدی به اقشار ضعیف و آسیب پذیرجامعه تحقق می‌یابد.طرح پرداخت یارانه در کشور و از اول انقلاب اسلامی به اشکال مختلف اجرا می شده که گاهی به صورت توزیع کالابرگ برای اقشار مختلف جامعه و گاهی به صورت نقدی و… بوده است.اما همواره وضعیت فقرا و افراد ضعیف جامعه نشان داده است که این طرح ها به اندازه کافی چاره این معضل نبوده است. لذا لازم است بازنگری کلی و اساسی در این رابطه صورت پذیرد. مثلا درباره طرح پرداخت یارانه نقدی می بایست ضمن بررسی منابع درآمدی طرح و مشورت با کارشناسان این حوزه،افراد مستحق در سطوح مختلف به صورت جدی تر شناسایی شوند تا میزان دریافت یارانه هر یک از اقشار جامعه به عدالت نزدیک تر شود.

ب) توسعه خدمات اجتماعي عمومی
ابزار ديگر براي مبارزه با فقر، بهبود دسترسي به خدمات اجتماعي است، به خصوص بهداشت و آموزش براي فقراست.مثلا همانطور که اشاره شد، ‌اگر آمار دقیقی از اقشار مستمند جامعه در سطوح مختلف داشته باشیم می توانیم با صدور کارت شناسایی و دفترچه و … تسهیلاتی برای ایشان در این خصوص داشته باشیم،‌اگر چه تا حدودی این اتفاق در کشور افتاده لکن به میزان کافی وجود ندارد. مثلا در حوزه بهداشت و درمان، اقشار ضعیف می بایست درصد بسیار زیادی از مبالغ درمانی را خودشان پرداخت کنند یا برای استفاده از امکانات ارزان‌تر یا رایگان باید مدت بسیار زیادی منتظر بمانند و سختی بسیار بکشند و این در حالی است که افراد توانمند با پرداخت پول، این خدمات را در مراکز درمانی خصوص در اسرع وقت و به راحتی دریافت می نمایند.

ج)عوامل نهادی
یک پيش نياز برای کاهش فقر، اراده سياسي و تعهد است. مثلا برای تعیین حداقل دستمزد کارگران که – عموما قشر ضعیف جامعه هستند- واقع بینانه‌تر از گذشته عمل کند و عواملی نظیر تورم موجود در کشور و وضعیت اقتصادی خانواده‌ها، قدرت خرید و … را در نظر بگیرد به طوری که یک کارگر بتواند با مبلغ حقوق دریافتی خود زندگی نسبتا راحتی داشته باشد و از حداقل امکانات رفاهی بهره‌مند باشد. که یقینا این اقدام به کاهش جرایم و آسیب های اجتماعی کمک شایانی خواهد کرد و حداقل آسیب های اجتماعی ناشی از فقر و نیازمندی ها کاهش خواهد یافت.
از آنجا که برخی از اقشار جامعه از دسترسی به ثروت محروم هستند، نظام سیاسی با استفاده از اموال عمومی باید کاری کند تا ثروت و سرمایه به گونه‌ای در گردش آید که همگان از جمله اقشار محروم و فقیر از آن بهره‌مند شوند و آن را سرمایه کار و اشتغال خویش سازند. در حقیقت توزیع ثروت برای رسیدن به یک تعادل و عدالتی فراگیر است که همگان می‌توانند در یک محیط مناسب به دور از فقر زندگی کنند و شکاف طبقاتی کاهش یابد.

امید که به یاری خداوند متعال و تلاش مجدانه مسئولین در راه سیاستگذاری، تنظیم مقررات واجرای صحیح و موثر قوانین خوبی که از گذشته به تصویب رسیده است، شاهد از بین رفتن “فقر مطلق” و البته “مطلق فقر” در آینده ای نزدیک باشیم.

والسلام علی من اتبع الهدی

لینک کوتاه این مطلب: https://ommatpress.ir/?p=15967

(برای کپی کردن، روی لینک کلیک کنید)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی الفاظ رکیک، ناسزا و تهمت باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

از گذاشتن لینک گروه یا کانال جدا خودداری نمایید.

دکمه بازگشت به بالا