مذهبی

سعد بن ابی‌ وقاص که بود؟

در این مطلب از امت پرس به توضیحاتی درباره سعد بن ابی‌ وقاص خواهیم پرداخت! با ما همراه باشید.

سعد بن ابی‌ وقاص چه زمانی اسلام آورد و جایگاه او در حوادث تاریخی دوران پیامبر(ص) و بعد از آن چه بود؟
پرسش
سعد بن ابی وقاص که بود؟ و آیا او عاقبت به خیر شد؟
پاسخ اجمالی
سعد بن مالک بن وهیب (أهیب[1]) بن عبد مناف بن زهره بن کلاب بن مره، معروف به سعد بن ابی وقاص، از پیشگامان در دین اسلام بود که قبل از واجب شدن نماز و در هفده سالگی، به نقلی سومین نفری بود که مسلمان شد.[2]

برخی او را هفتمین مسلمان می‌دانند که در نوزده سالگی اسلام آورد.[3]

مادرش حمنه دختر سفیان بن امیه و کنیه‌اش ابو اسحاق بود.[4] البته فرزندش اسحاق در دوران کودکی از دنیا رفت.[5]

همسر و فرزندان سعد

بر اساس گزارش‌ها وی 9 همسر به نام‌های ماویه دختر قیس، ام‌عامر دختر عمرو، زبد، سلمی دختر خصفه، خوله دختر عمرو، ام‌هلال دختر ربیع، ام‌حکیم دختر قارظ، طیبه دختر عامر و ام‌حجیر داشت و در مجموع از آنان دارای 35 فرزند بود. نام‌های فرزندانش از این قرار بود:

اسحاق اکبر، عمر، محمد، حفصه، ام‌قاسم، ام‌کلثوم، عامر، اسحاق اصغر، اسماعیل، ام‌عمران ، ابراهیم، موسی، ام‌حکیم صغری، ام‌عمرو، هند، ام‌الزبیر، ام‌موسی، عبدالله، مصعب، عبدالله اصغر، عبدالرحمن، حمیده، عمیر، حمنه، عمیر اصغر، عمرو، عمران، ام‌عمرو، ام‌ایوب، ام‌اسحاق، صالح، عثمان، رمله، عمره و عایشه.[6]

مناقب و ویژگی‌های سعد

پیامبر(ص) میان او و مصعب بن عمر و یا سعد بن معاذ عقد برادری منعقد کرد.[7] سعد در جنگ‌های بدر، احد، خندق، حدیبیه و خیبر شرکت داشت و هنگام فتح مکه نیز یکی از سه پرچم مهاجران در دست او بود. سعد در تیراندازی‌های دقیقش شهرت داشت[8] تا جایی که راویانی از اهل سنت از امام علی(ع) نقل می‌کنند که رسول خدا(ص) هیچ‌گاه پدر و مادر خود را فدای کسی قرار نداد؛ اما در جنگ احد به او فرمود: ای سعد تیر بینداز که پدر و مادرم فدایت باد![9]

برخی گزارش‌ها نیز حاکی از آن است که وی در دوران کودکی پیامبر(ص)، مدتی در نگهداری ایشان کمک می‌کرد؛ از این رو حضرت‌شان فرمود: سعد دائی من است.[10]

گزارش اخیر با گزارش‌های قبلی که اعلام می‌داشت وی در سن 17 یا 19 سالگی ایمان آورد و نیز با گزارش‌هایی که بیان می‌کند که سعد بن ابی وقاص در دهه ششم بعد از هجرت، در سن هشتاد سالگی از دنیا رفت، سازگار نیست و چه بسا برخی از مناقب یاد شده برای صحابه، نوعی فضیلت‌تراشی برای آنان در مقابل فضایل امام علی(ع) باشد.

سعد بن ابی وقاص، در جریان‌های بعد از وفات پیامبر(ص) به یاری امام علی(ع) نشتافت و در مواردی از لحاظ سیاسی در جبهه مقابل آن حضرت قرار می‌گرفت، اما هیچ‌گاه وارد درگیری نظامی با حضرتشان نشد، بلکه گاهی در زبان از ایشان حمایت می‌کرد.

بیعت با ابوبکر

بر اساس گزارش‌ها در جریان سقیفه ‌که بنی‌امیه در کنار عثمان، بنی‌زهره همراه سعد و عبدالرحمن در مسجدالنبی(ص) جمع بودند؛ عمر از آنان خواست تا با ابوبکر بیعت کنند. لذا سعد و عبدالرحمن و افرادی که با آنها بودند، با ابوبکر بیعت کردند.[11]

شرکت در شورای شش نفره

سعد بن ابی وقاص به همراه امام علی، عثمان بن عفان، طلحه بن عبیدالله، زبیر بن عوام و عبدالرحمن بن عوف از اعضای شورای شش نفره‌‌ای بودند که عمر تشکیل داد.[12] وی در شورا به عبدالرحمن رأی داد.[13]

بیعت نکردن با امام علی(ع)

بر اساس برخی از گزارش‌ها، سعد در نامه‌‌ای که به معاویه نوشت علی بن ابی طالب(ع) را شایسته‌ی خلافت ‌دانست و به او یادآور شد که هیچ‌یک از اعضای شورا مانند علی(ع) سزاوار به کار خلافت نبودند! مزایای علی(ع) در هیچ‌یک از ما وجود ندارد. علی در نیکی‌های‌مان با ما شریک است، ولی ما با او در نیکی‌هایش شریک نیستیم. او از همه‌ی ما به کار خلافت سزاوارتر است. قضا و قدر خدا مدتی علی(ع) را از حق خود دور ساخته بود، ولی ما به خوبی می‌دانستیم که او سزاوارترین فرد نسبت به کار خلافت است.[14]

با تمام این اعتراف‌ها سعد از کسانی بود که از بیعت با امام علی(ع) خودداری کرد و امام نیز کاری به کار او نداشت.[15]

روایات سعد در مورد فضیلت امام علی(ع)

سعد در غدیر خم حضور داشت و حدیث «من کنت مولاه، فعلی مولاه» را روایت کرد.[16]

همچنین او نقل می‌کند که همراه دو نفر از مهاجران در مسجد النبی(ص) در حال سخن‌چینی از علی(ع) بودیم که پیامبر(ص) با حالت خشمگین به سمت ما آمد. من به خدا پناه بردم از این که پیامبر(ص) از ما خشمگین باشد! در پی آن بود که رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است».[17]

سعد این روایت را نیز از رسول خدا(ص) گزارش کرد که به امام علی(ع) فرمود: «أما ترضی أن تکون منی بمنزلة هارون من موسی إلا إنه لیس بعدی نبی»؛[18] تو برای من مانند هارون نسبت به موسی هستی، مگر آن‌که پیامبری بعد از من نخواهد آمد».

اما همان‌گونه که گفته شد، سعد هیچ‌گاه عملا به یاری امام نشتافت و شاید این موضوع بدان دلیل بود که نوعی حسادت مخفی در دل او نسبت به علی(ع) وجود داشت و یا خود را از افرادی می‌دانست که شایستگی خلافت را داشته، اما از او دریغ شده است.

جالب است که معاویه نیز سعد را به دلیل داشتن شخصیتی خنثی و بی‌اثر مورد انتقاد قرار داده است، آن‌جا که بعد از صلح امام حسن(ع)، او نزد معاویه رفت و از او شنید: ای کسی که نه حقی را می‌شناسی تا پیرو آن شوی و نه باطلی را می‌شناسی تا از آن دور شوی، خوش آمدی! سعد پاسخ داد: بعد از آن‌که از پیامبر(ص) شنیدم که به دخترش فاطمه(س) فرمود: تو هم بهترین پدر را داری و هم بهترین شوهر را باز هم گویا از من انتظار داشتی تا به کمک تو آمده و بر علیه علی(ع) تو را یاری کنم؟![19]

مرگ

سعد در سال پنجاه، پنجاه و چهار،[20] پنجاه و پنج[21] و یا پنجاه و هشت هجری[22] در منطقه عقیق(اطراف مدینه) از دنیا رفت، جنازه‏اش را به مدینه انتقال دادند[23] و مروان بن حکم که در آن هنگام فرماندار مدینه بود بر جنازه‏اش نماز گزارد.[24] وی هنگام مرگ هفتاد و چند سال[25] و یا هشتاد و سه سال داشت.[26]

لینک کوتاه این مطلب: https://ommatpress.ir/?p=4322

(برای کپی کردن، روی لینک کلیک کنید)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی الفاظ رکیک، ناسزا و تهمت باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

از گذاشتن لینک گروه یا کانال جدا خودداری نمایید.

دکمه بازگشت به بالا