چگونگی درگیری مرزی ایران و افغانستان با طالبان
در این مطلب از پایگاه خبری امت پرس درباره چگونگی درگیری مرزی ایران و افغانستان توضیحاتی خواهیم داشت! با ما همراه باشید…
طالبان با گذشت حدود سه ماه از زمان قدرتگیری، به منظور كسب شناسایی از جامعه جهانی چهره واقعی خود را در لفافهای از عدم خشونت پنهان كرده است. ظاهرا گروههای همسو و همفكر طالبان از جمله داعش نیز با خویشتنداری و اجتناب از خشونت و ایجاد هراس، در انتظار شناسایی امارت طالبان هستند تا در قلمرو این امارت، برنامهها و نقشههای مدنظر خود را محقق سازد. شناسایی طالبان مهمترین اهرم در دست جامعه جهانی برای تعدیل رفتار طالبان است، چنانچه طالبان به آسانی و بدون پایبندی به حكومت فراگیر و رعایت حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی توسط جامعه جهانی به رسمیت شناخته شود، چهره واقعی خود را آشكار خواهد كرد.
گرچه برخی كشورها به دنبال فراهم كردن مقدمه شناسایی طالبان هستند و برخی كشورها با اعزام هیاتهای رسمی به این شناسایی Defacto عملا اعتراف كردهاند . ظاهرا طالبان نسبت به شناسایی از سوی دو همسایه بزرگ خود (ایران و پاكستان) خوشبین و خاطرجمع است .ایران تاكنون چند هیات رسمی را برای تعامل با طالبان به كابل اعزام كرده و نمایندگیهای خود را همچنان فعال نگه داشته است كه این اقدام باعث دلگرمی طالبان شده و آن را شناسایی تلویحی امارت خود پنداشته است .
طالبان یك گروه یكپارچه و متمركز نیست، بلكه طیفهای مختلف فكری را در خود جای داده است.گرچه برخی بر این عقیدهاند كه طالبان با تفكر ملی- افغانی به ویژه قوم پشتون، قلمرو خود را خاك افغانستان میداند، از طرف دیگر گروههای تندرو دیگری از جمله داعش خراسان و دیگر گروههای جهانوطن استراتژی خود را، فراتر از خاك افغانستان و ایدئولوژی تند و افراطی خود را در تقابل با دیگر مذاهب متمركز كردهاند. با به رسمیت شناخته شدن افغانستان و فراهم شدن حضور نیروهای افراطی جهانوطن در افغانستان و محكم شدن پای آنها اولا كار جذب نیرو برای آنها آسان میشود، ثانیا زمینه برای كشورهای منطقه یا فرامنطقه جهت تحریك و ترغیب آنان با ارایه كمكهای مالی و لجستیك فراهم میشود كه در این صورت افغانستان به ملجأ و پناهگاهی برای تروریسم و در نهایت جهنمی برای منطقه و جهان تبدیل میشود.
گرچه كشورهای مختلف جهان میتوانند نسبت به شناسایی هر كشوری اقدام كنند ولی خشونت و طبیعت خشن و ضد مدنی طالبان ایجاب میكند كه كشورهای جهان با دخالت سازمان ملل شناسایی طالبان را در قبال تضمین رعایت حقوق بشر و حكومت فرا گیر منوط و مشروط كنند. در افغانستان تشكیل گروه جهادی كار بسیار آسانی است به ویژه اگر مستمسك ایدئولوژیك و منابع مالی هم داشته باشد. دو كشوری كه از تحكیم قدرت طالبان در معرض آسیب عمده قرار میگیرند یكی پاكستان در تضاد با عنصر ملیگرایی افغانی و دیگری ایران با عنصر ایدئولوژیكش محسوب میشوند و لذا هوشیاری ویژه دو كشور برای مدیریت رابطه با افغانستان را میطلبد.
تنش برای طالبان مثل آب برای ماهی ضروری است، لذا این امید كه افغانستان طالبان، به جزیره آرامش و ثبات تبدیل شود تكیه به باد است و نزدیك به محال.
و در عوض تبدیل به مامنی برای اعمال نفوذ بازیگران داخلی، دولتی یا غیردولتی منطقهای و فرامنطقهای بیش از حد امكان است.
هنوز كه ماه عسل با طالبان تازگی خود را از دست نداده شاهد درگیریهای مرزی با طالبان هستیم، بیگمان طالبان در صورت لزوم از بین افغانهای مقیم ایران یارگیری كرده و با اعمال نفوذ، از آنها به عنوان اهرم فشار استفاده خواهد كرد. نباید از نظر دور داریم كه ازدواج مصلحتی و دوران ماه عسل آمد و شد از سر نیاز و احساس و بدون عمق همیشه آسیبپذیر است و به قول مولانا: عشقهای كز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود.
طالبان كینهجو هرگز خصومت خود نسبت به ایران و حمایت از نیروهای ائتلاف شمال در هماهنگی با امریكا را از یاد نمیبرد، اكنون نیز اقامت چهرههایی چون اسماعیل خان و غیره در ایران را از نظر دور نمیدارد و تنها نیاز زمان است كه آنان را به سكوت و اغماض وادار كرده است .روابط ایران و افغانستان به نحو آسیبپذیری تعریف شده كه زمینه تنش و درگیری از نوع آبی، خاكی، قومی، سیاسی، مواد مخدر، قاچاق انسان، تاریخی و ایدئولوژیك بر آن سایه افكنده و با كوچكترین بهانه قابل اشتعال است.
در طول تاریخ ایران دچار مشكلات داخلی، پیوسته مطمح نظر همسایگان خود بوده و در گذشته نیز كشورهای همسایه از ضعف دولت مركزی استفاده بهینه كردهاند كه خفتبارترین آن را اشغال اصفهان توسط محمد افغان میتوان ذكر كرد.
به نظر میرسد ایران در برهه حساسی از تاریخ خود به سر میبرد، منافع ملی ایجاب میكند كه دولتمردان دغدغههای عمده كشور را مدیریت و مرتفع و اقدامات لازم را جهت ایجاد همبستگی و وحدت بین دولت و ملت و ترمیم شكاف موجود معمول كنند تا در سایه آن ایران جایگاه واقعی خود را باز یابد.
در این برهه از زمان بزرگترین دغدغههای موجود در كشور را میتوان به ۵ حوزه ذیل تقسیمكرد:
۱- شكاف بیاعتمادی بین ملت و دولت
۲- شكاف و تبعیض بین مركز و پیرامون
۳- مشكل معیشت مردم و احساس یأس و عقبافتادگی
۴- نادیده گرفتن هویت و غرور ملی
۵- سنگین كردن تعهدات كشور نسبت به امكانات برونمرزی و منطقهای
مقطع حساس كنونی برای ایران ایجاب میكند كه وزارت خارجه با استفاده از دیپلماتهای مجرب شاغل و بازنشسته، در تعامل با دیگر نهادها مدیریت ساز و كاری حساب شده در قبال رابطه با افغانستان تعریف و آن را به صورت مداوم و مستمر پایش كند. رها كردن و نادیده گرفتن زمینه آسیبپذیری بین دوكشور خلاف منافع ملی است و تاریخ هرگز ما را نخواهد بخشید.
منبع : روزنامه اعتماد
لینک کوتاه این مطلب: https://ommatpress.ir/?p=3404
(برای کپی کردن، روی لینک کلیک کنید)
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی الفاظ رکیک، ناسزا و تهمت باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
از گذاشتن لینک گروه یا کانال جدا خودداری نمایید.