تجربه بیش از 14 سال مشاوره و کار با مراجعان و نیز بیش از 10 سال تدریس در دانشگاه، به بنده نشان داد یکی از موضوعات خیلی مهمی که بیشتر افراد را درگیر خود کرده بود و باعث طیف وسیعی از اختلالات، بیماریها، ناخوشی ها و ناراحتی ها میشد «نگرشهای غلط و منفی» بود. بیشتر افرادی که از ناامیدی، عزت نفس کم، اعتماد به نفس پایین، وسواس فکری، گذشته نمایی، افسردگی، پرخاشگری و… رنج میبردند، در واقع طرز فکر غلط یا منفی داشتند. نگرشها و باورهای غلط یا منفی منجر به افکار بهمریخته و آزاردهنده خواهد شد و این افکار متعاقباً باعث رفتارهای ناخوشایندی که چند نمونه از آن را عرض کردم خواهد شد. وقتی با شناختدرمانی روی تغییر افکار و نگرشها کار شد، بسیاری از مشکلات با یاری خدا رفع گردید و مراجعان ضمن رضایتمندی از جلسات، تغییرات بسیار مثبتی در شخصیت و رفتار خود میدیدند.
نگرش چیست؟
نگرش (Attitude) به تأثیر مجموعه اعتقادات و ارزشهایی گفته میشود که با گذشت زمان نسبتاً پایدار هستند.
ما در این مبحث به توضیح و تشریح مفهوم نگرش میپردازیم؛ مفهومی که در واقع به نظرات و دیدگاههای ما نسبت به هر چیزی اشاره دارد. از آنجا که این مفهوم بنیان تمام رفتارها، احساسات و تصمیمات ماست، لازم است که تعریف دقیق و علمی آن را بدانیم و بهخوبی آن را بشناسیم. اگر بخواهیم «نگرش» را در جملهای ساده و همهفهم و بهدور از گزارههای علمی تعریف کنیم، باید بگوییم این مفهوم به معنای ارزیابی مثبت یا منفی یا ترکیبی از هر دوی اینها در مورد یک موقعیت، مسأله، موضوع یا حتی شخص خاص است. در حقیقت، دیدگاه مطلوب یا نامطلوب، خوشایند یا ناخوشایندی است که ما نسبت به فرد، موضوع یا هر چیز دیگری داریم. نگرش میتواند مثبت، منفی یا ترکیبی از این دو باشد، اما خنثی نیست. اگر ما نسبت به موضوعی بیتفاوت باشیم و در مورد آن موضعی خنثی یا بدون احساسی خاص داشته باشیم، در واقع نسبت به آن مسأله نگرش خاصی نداریم. این مفهوم برای هر فرد حاصل تجربههای شخصی آن فرد در شرایط مختلف است که نوع دیدگاه فرد به جهان هستی و خودش را شکل میدهد. همچنین هر دیدگاهی تعیین کننده نوع رفتار فرد در شرایط مختلف است که میتوان با مطالعه، کسب آگاهی و تمرین آن را در جهت مثبت و سازنده تغییر داد.
روانشناسی نگرش
نگرش در روانشناسی را میتوان مجموعهای از اعتقادات ارزشگذارانه و دارای اعتبار، نوع خاصی از احساسات و تمایلات نسبت به هر چیزی دانست. به زبان سادهتر، این دوست داشتن یا عدم علاقه به چیزی است که رفتار ما نسبت به آن چیز را تعیین میکند. از این رو، این مفهوم جزء مفاهیم مهم و کلیدی در علم روانشناسی، بهخصوص علم روانشناسی اجتماعی است که برخی از صاحبنظران این حوزه، آن را هسته اصلی این علم دانستهاند. میتوان گفت نگرش کانال ارتباطی بین اطلاعات ذخیره شده درون ذهن و اقدامات است. همه ما از کودکی در حال ذخیره اطلاعات زیادی هستیم که با دقت باورنکردنی انجام میشود. بنابراین نگرش را در حالتی ساده میتوان طرز دیدگاه و برداشت ما از وقایع دانست که البته کاملترین تعریف نیست اما میتواند در درک آن کارساز باشد.
اگر دو فرد موفق و ناموفق را از همه جهات بررسی کنیم یکی از مهمترین تفاوتها در نگرش آنهاست. وقتی اتفاق بدی رخ میدهد اولین فکری که به ذهنتان میرسد چیست؟ بهتر است بدانید اولین فکری که به ذهن میرسد ناشی از نگرش شماست و همچنین مسیر بقیه افکاری که در ذهن شکل میگیرند را تعیین میکند. مسیر افکار ما هم بسیار مهم است اما مهمتر از آن، شکلدهنده این مسیر فکری یا نگرش ماست. وقتی به این موضوع فکر میکنید که چطور ایدههای خوب به ذهن شخص دیگر میرسد و شما هیچ ایده جالبی ندارید نگرش خودتان را بررسی کنید.
عوامل شکل دهنده نگرش
در شکلگیری نگرش عوامل زیادی دخیل هستند. افراد با خصایص مشخص به دنیا میآیند و این خصایص بر نگرش آنها اثر میگذارد. اما بسیاری از عوامل دیگر هست که نقش بزرگتری در زندگی افراد و شکلگیری نگرش آنها ایفا میکند. این عوامل که در دورههای مختلف سنی بر افراد اثر میگذارد عبارتند از:
باورها: سیستم باور آدمی، تصویر ذهنی محیط مرتبط اوست که با روابط علی و معلولی احتمالی تکمیل میگردد. هنگامی فرد نسبت به انجام رفتاری نگرش مثبت خواهد داشت که بداند (باور داشته باشد) رفتارش با نتایج مثبت قرین است.
تجربیات: در موارد بسیاری، نگرشها حاصل تجربه مستقیم فرد با موضوع یا شیء نگرش است. این شکلگیری ممکن است حاصل مشاهده یک رویداد منفی یا مثبت باشد. در این صورت ممکن است نگرشهای منفی یا مثبت در انسان شکل گیرد.
شخصیت: هر نوع شخصیت با مجموعه خاصی از نگرشها همراه است. به طور کلی افرادی با خلق و خوی معین صاحب نگرشهای خاص منطبق با آن خلق و خو میشوند. نگرشهای هر فرد منعکس کننده شخصیت او هستند. معمولاً شخصیتهای خاصی دارای نگرشهای خاصی هم هستند. به عنوان مثال شخصیت اقتدارطلب که با ویژگیهایی چون جمود فکری، تعصب افراطی، عدم گذشت و… همراه است، نگرشهای مشخصی را به ظهور میرساند.
محیط: محیط میتواند با فراهم نمودن عوامل زیر در شکلگیری نگرش افراد، تأثیرگذار باشد:
الف. الگو و سرمشق: یکی از عواملی که میتواند در نگرش افراد مؤثر باشد، الگوی یادگیری اجتماعی و سرمشق قرار دادن است؛ مثلاً در خانواده، فرزندان، بسیاری از نگرشهای خود را با مشاهده نگرشها و به ویژه مشاهده رفتارهای نگرشی خاص والدین شکل میدهند. این فرایند حتی هنگامی هم که والدین در آموزش نگرش خاصی به فرزندان خود تعمدی ندارند، وارد عمل میشود. در بسیاری از موارد، کودکان میشنوند که والدین آنها نسبت به شخص خاص، شیء، یا موضوع خاص، نظر به خصوصی ابراز میکنند و همین آگاهی از نگرشهای والدین سبب شکلگیری همان نگرشها در آنان میشود. البته علاوه بر والدین افراد دیگر نیز در خانواده و اجتماع میتوانند الگو و سرمشق قرار گیرند.
ب. تأمین نیازهای فرد: در جریان فعالیتهای فرد برای رفع نیاز خود، موانع و مشکلاتی بر سر راه قرار میگیرند که نگرشهای ویژهای را در او به وجود میآورند. نسبت به اشیاء، عوامل، وسایل و اشخاصی که نیازهای او را برآورده میکنند و وی را به هدفهایش میرسانند، نگرشهای موافق و مثبت و نسبت به موانعی که سد راه رسیدن او به هدفهایش میشوند، نگرشهای منفی پیدا میکند.
تعلق گروهی: نیاز تعلق به گروه یکی از نیازهای مهم انسان است و همبستگی شخص با گروه در ایجاد نگرشهای او تأثیر حتمی دارد.
تصور از خود: ما معمولاً در ارتباط مستقیم با تصوری که از خودمان داریم عمل میکنیم. هیچ کاری دشوارتر از این نیست که بدون تغییر دادن احساسات درونیمان، اعمال بیرونیمان را تغییر دهیم.
ظاهر جسمانی: ظاهر ما نقش مهمی در ایجاد نگرشمان دارد. فشاری باورنکردنی روی مردم وجود دارد تا ظاهر خوبی داشته باشند.
ازدواج، خانواده و امنیت شغلی: پس از ازدواج زوجین میتوانند بر روی نگرش هم تأثیرات عمیقی داشته باشند. همه عوامل فوق آمیزه نگرش را تشکیل میدهند.
چرا نگرش اهمیت دارد؟
زندگی ما تحت تأثیر آنچه میدانیم قرار دارد، زیرا آنچه میدانیم تصمیماتی را که میگیریم را تعیین میکند. همانطور که تحت تأثیر آنچه میدانیم هستیم، تحت تأثیر احساس خود نیز قرار داریم. در حالی که فلسفه اساساً با جنبه منطقی زندگی، اطلاعات و عادات تفکر سروکار دارد، نگرش در درجه اول بر روی مسائل عاطفی و احساسی است که بر وجود ما تأثیر میگذارد. آنچه میدانیم فلسفه ما را تعیین میکند. احساس ما نسبت به آنچه میدانیم نگرش ما را تعیین میکند. مانند افکار، احساسات نیز این توانایی را دارند که ما را به سمت آینده روشن یا فاجعه سوق دهند. احساساتی که ما نسبت به مردم، کار، خانه، اقتصاد و جهان پیرامون خود داریم در مجموع نگرش ما را شکل میدهند. با نگرش صحیح انسانها میتوانند کوهها را حرکت دهند. با نگرش غلط میتوان انسانها را با کوچکترین دانه شن خرد کرد. نگرش صحیح یکی از اصول زندگی خوب است. به همین دلیل است که باید دائماً احساسات خود را در مورد نقش خود در جهان و امکانات خود برای رسیدن به آرزوها بررسی کنیم. برای ایجاد درخشانترین آینده، باید با احساسات خود در مورد سالها و دهههای پیش رو، با گذشته و حال خود نیز برخورد کنیم.
گذشته
یکی از بهترین راههای نزدیک شدن به احساسات ما در مورد گذشته استفاده از آن به عنوان یک مدرسه است، نه به عنوان یک سلاح. ما نباید خود را نسبت به اشتباهات، کوتاهیها، شکستها و ضررهای گذشته مورد سرزنش قرار دهیم. وقایع گذشته، خوب و بد، همه بخشی از تجربه زندگی است. به راحتی گذشته میتواند بر ما چیره شود. اما خبر خوب این است که به راحتی میتوان اجازه داد گذشته ما را مورد هدایت قرار دهد و ارزش ما را افزایش دهد. تا زمانی که سرانجام این واقعیت را بپذیریم که برای تغییر گذشته هیچ کاری از دست ما ساخته نیست، احساس پشیمانی و تلخی مانع از آن میشود که با فرصتی که امروز پیش روی ما قرار دارد، آینده بهتری طراحی کنیم. اگر بتوانیم رویکرد هوشمندانهای نسبت به گذشته ایجاد کنیم، میتوانیم روند سال آینده یا طولانیتر را به طور چشمگیری تغییر دهیم.
حال
لحظه فعلی جایی است که آینده بهتر ما آغاز میشود. گذشته تعداد زیادی خاطره و تجربیات به ما میبخشد و حال به ما فرصتی میدهد تا از آنها هوشمندانه استفاده کنیم. با نگرش مناسب میتوانیم این روز را غنیمت بشماریم و آن را به نقطهای برای شروع جدید تبدیل کنیم. بزرگترین فرصتی که امروز به همراه میآورد، فرصتی است برای شروع روند تغییر. این میتواند نگرش جدیدی باشد که در مورد اینکه چه کسی هستیم، آنچه میخواهیم و آنچه قرار است انجام دهیم اتخاذ کنیم. امروز نیز میتواند دقیقاً مانند دیروز و روز قبل و روز قبل باشد. همه اینها مسأله نگرش است.
آینده
نگرش ما در مورد آینده به توانایی ما در دیدن آینده بستگی دارد. هر یک از ما توانایی ذاتی خواب، طراحی و تجربه آینده را با تخیل امیدوارانه خود داریم. ذهن هرچه توانایی تصور داشته باشد، توانایی خلق نیز دارد. همانطور که بدن به طور غریزی میداند چگونه معجزه سلامتی را انجام دهد، ذهن نیز به طور ذاتی میداند که چگونه معجزه ثروت را انجام دهد. اما اگر باور نداشته باشد که لیاقت آن را دارید، پاداشهای بزرگی برای شما ایجاد نخواهد کرد و این ما را به ابتدای پیشرفت میرساند. نکته اصلی این است: تغییر جهت از گذشته شما، به نگرش بهتر حال، که پاداشهای مثبتی را برای آینده به همراه خواهد داشت.
روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه
لینک کوتاه این مطلب: https://ommatpress.ir/?p=17083
(برای کپی کردن، روی لینک کلیک کنید)
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی الفاظ رکیک، ناسزا و تهمت باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
از گذاشتن لینک گروه یا کانال جدا خودداری نمایید.