ویدئو

خاطره شنیدنی دعوای علامه حسن زاده آملی با خانواده اشان

در این ویدئو زیبا که یکی از خاطرات شنیدنی علامه حسن زاده آملی است مربوط به دعوای علامه حسن زاده آملی با خانواده می باشد که موجب ناراحتی استادشان شده بود.

دعوای علامه حسن زاده آملی با خانواده

هنگام اذان صبح به تبریز رسیدم و به مدرسه طالبیه رفتم. پس از خواندن نماز صبر کردم تا مقداری از روز بگذرد.
آنگاه پس از پرس و جو به منزل آقای الهی رفتم.
وقتی در زدم خانمی پشت در آمد. خودم را معرفی کردم و پرسیدم: آقا تشریف دارند ،پس از چند لحظه آقا خودشان آمدند و پس از خوشامدگویی مرا به منزل بردند. پس از لحظاتی احوالپرسی اظهار داشتند: من نمیدانستم شما قم هستید یا آمل؟ لذا می خواستم نامه ای به اخوی (علاّمه طباطبائی) بنویسم تا نامه را به شما برسانند.
با تعجّب عرض کردم: آقا چه اتّفاقی افتاده که می خواستید مرا در جریان بگذارید؟

حاج آقای آملی! (استاد خیلی مؤدّب بودند و مرا حاج آقای آملی خطاب می کردند) ایشان از شما راضی نبودند.
با شنیدن این جمله تا لاله گوش سرخ شدم، عرض کردم: آقا چطور؟ چرا راضی نبودند؟
فرمودند: ایشان به من گفتند: آقای آملی چطور هوس این را دارد در حالی که با عائله اش این طور رفتار می کند؟
بعد فرمود: حاج آقای آملی! داستان رفتار با عائله چیست؟
زبانم بند آمد و اشکم جاری شد و بالاخره به ایشان ماجرا را عرض کردم .
فرمود: آقا! چرا؟ اینها،امانت خدا در دست ما هستند.
به قم بازگشتم و کلّ ماجرا را نیز خدمت آقای علاّمه طباطبائی عزیز عرض کردم و ایشان هم تعجّب کرد و پس از سکوت زیادی فرمود: «آقای قاضی بزرگ مردی بود.»

امتیاز به این مطلب post

لینک کوتاه این مطلب: https://ommatpress.ir/?p=409

(برای کپی کردن، روی لینک کلیک کنید)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی الفاظ رکیک، ناسزا و تهمت باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

از گذاشتن لینک گروه یا کانال جدا خودداری نمایید.

دکمه بازگشت به بالا